به گزارش راهبرد معاصر؛ دوسال پیش بود که «محمد قوچانی» فعال رسانهای جریان چپ در رسانه ملی حاضر شده و در برنامهی گفتگو محور «سختانه» ار چرخشهای ایدئولوژیک خود گفت. روندی که در ابتدا نشانگر آن بود که محافظهکاران لیبرال برای تبیین مبانی توسعه محور خود، نگاهی انتقالی از چارچوب رسانههای اختصاصی خود به صحنههای عمومی همچون رسانه ملی دارند، یا به بیان دیگر بدشان نمیآید تا در صدا و سیمایی که هر از چندی نقدهایی به آن وارد میکنند حضور داشته باشند.
در هر صورت به واسطه این گفتگوی مهم، اهداف «تولید فکر جدید» در جناح راست ِ اصلاح طلبان که کمتر خود را در قواره دوم خردادی ها می بینند مشخص شد. اگر چه بیشتر از آنکه ما شاهد تغییر در فکر باشیم، تغییر در تاکتیک را شاهد بودیم. داستان دقیقاً از این نقطه آغاز می شود که در جریان چپ بعد از جنگ تحمیلی، نشان دهنده پارادیم سیاسی جدیدی شکل گرفت که همزمان با انتخاب حسن روحانی در سال 92 هویتی دولتمند به خود گرفت.
در پردهی نخست، هدایت این جریان فکری که استحکامات خود را در زیربنای اعتدال گرایی ساخته بودند به دست حزب کارگزاران سازندگی افتاد. برخی رسانهچیهای این جریان که کادرساز، معتبر و در عرصه خود حرفهای به نظر میرسند در تلاش برای انکشاف یک عقبه فکری بزرگ تلاش کردند و در نهایت پس از آزمودن اندیشه خود در دفتر حلقه آیین و کیان به پروژه فکری جدیدی پون ایرانشهری رسیدند. لازم به ذکر است غالب افرادی که در دایره این قسم رسانهچیها نزدیک شدند علاقه به مراد داشتن و مرید پنداشته شدن داشتند. تمامی این نکات شاخصههای مختلف تولید یک پروژه فکری با نام و هویت «اعتدال» تفسیر میشود. مؤلفههای موجود در خصوص این پروژه سیاسی شامل موارد زیر میشود:
انقلاب زدایی
اصولاً ردپای عمیقی از انقلابزدایی در برخی آثار «سیدجواد طباطبایی»، به عنوان یکی از مهمترین نظریه پردازان اعتدالی، پنهان است. متصل شدن «نظریه انحطاط ایران» به حملات پیدرپی روزنامهنگاران اصلاحطلب به برخی چهرههای انقلابی، این فرصت را بازآیی میکند که در پروژه فکری اعتدال، انقلاب به مثابه یک تبلور تک ساحتی و مقید به زمان تلقی شود. در این شاخصه، انقلاب تاریخ انقضاء میگیرد و به همین جهت به تمام ابعاد انقلابی با عینکی کاملاً سلبی نگاه میشود. در این شاخصه انقلاب چه درونی در قامت حُکما و چه در ساحت بیرونی خود و در ابعاد اجتماعی و کلان مذموم و عامل عقبماندگی از توسعه قلمداد شده و در نهایت به عنوان بدلی از مهمترین دلیل انحطاط سیاسی ایران در عصر مدرنیته به صورت زیرکانهای معرفی میشود. یادداشت «جمهوری سوم» نیز وظیفه عینیت بخشی به نظریات فکری جریان اعتدالی را بر دوش داشت.
پیرایش غرب
پروژه فکری اعتدال بنا دارد تا از غرب تعریف مسحور کنندهتری را ارائه دهد. اندیشه غربی در این سیستم، اندیشهای نجات بخش است و منجیهای آنان هابز، هگل، اشتراوس و دیگر فیلسوفان سیاسی غرب هستند. لیست بلند بالای کتب ترجمه شده از فیسلوفان مدرنیته سیاسی در دولت حسن روحانی شاهدی بر این مدعا است. غالب مؤسسات انتشاراتی که بر ترجمان و چاپ آثار این فلاسفه همت کرده اند متصل به بنگاههای قدرت و ثروت احزاب اصلاحطلب به خصوص «حزب کارگزاران سازندگی» هستند. وظیفه خطیری که توسط این فعال رسانهای لیبرال به عهدهی برخی از شاگردان قدیمی و دوستان امروزی داده شده و نمو ساده و عینیتر آن را در تخصیص صفحات آموزش فلسفه سیاسی غرب در هفته نامهی روزنامه شدهی سازندگی میتوان دید. دبیر این بخش در مصاحبهی خود به طور واضح هدف از این فصل جدید کاری را آشنایی عموم مردم با فلسفه سیاسی غرب آن هم به زبان ساده میداند.
دین عرفی
«محمد قوچانی» به صراحت از چرخش خود از انقلابیگرایی به اعتدال میگوید. اعتدالی که در وجوه عمومی و حتی سیاسی آن نموی در اعصار بخصوصی از تاریخ تشیع دارد. بهانهی خوبی برای التقاطی کردن پروژه فکری اعتدال در الفاظ و اشخاص سرشناس تاریخ تشیع و همزمان دور کردن اذهان عمومی از دینی که انسان را مجاب به جهاد و یا برخورد با اشرافیگرایی میکند. دین عرفی برای جریان اعتدال را میتوان در تلاش پشت پرده آنها چه در سال 76 (با بازوی دولت اصلاحات) برای باز کردن مناسب تاریخی اسلامی جدید دید. جریانی که علقه در حلقه کیان داشت و به صورت کاریکاتور گونهای خود را متشرع نشان میداد. آنان برای عرفیسازی دین، نسبت به خواسته برخی مراجع تقلید نیز سر تمکین خم میکنند. امروز همین جریان در قامت اشخاصی چون رییس مجلس با تعطیلی در روز شش آذر ماه (آغاز روز ولایت حضرت ولیعصر عج) سعی بر همین خدمت به برخی مراجع و خواستههایشان در جهت عرفی سازی دین داشته اند.
بهره سخن
در پروژه فکری اعتدال که به طور رسمی شش سال است که آغازشده است، سیاست و دیانت بر مدار مصلحت و استراتژی است نه گفتمان اساسی. گردشهای پی در پی و سرگیجه آور مردان پرحاشیه از اردوگاههای مختلف سیاسیون، تحرکات افرادی چون قوچانی به عنوان مشاور رسانهای نهاد ریاست جمهوری و نخستین نامزد غیر رسمی انتخابات ریاست جمهوری آتی [علی لاریجانی] را توجیه میکند. این افراد در پروژه فکری اصلاحطلبان میانهرو (اعتدالیون) در غالب «اعتدال»، بیشتر به دنبال تغییر اصول اصلی در بینش حکومتی و حتی اجتماعی انقلاب اسلامی هستند تا رقابت با احزاب اصلاح طلبان. عمیق بودن این راهبرد و همچنین نگاه به شدت کلان پروژه فکری اعتدال بر خلاف گفتمانهای سیاسی، بنا دارد تا علاوه بر مشی سیاسی جامعه، روحیه افراد و ذائقهی فکری آن ها را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد.